سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حس غریب


ساعت 7:0 صبح سه شنبه 88/7/7

بنام قادر متعال

شاید بارها این آیه شریفه از سوره مبارکه بقره را خوانده و یا شنیده ایم که : " انی جاعل فی الارض خلیفه ، قال اتجعل فیها من یفسد فی الارض و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک ؛ قال انی اعلم ما لا تعلمون " .

ناگفته پیداست که تفاسیر متعدد و گوناگونی از این آیه مبارک و زیبا بیان شده و هر کسی به زعم خویش از آن برداشت متفاوتی را ارائه نموده است . اما قصد ما در این مقاله نه تفسیر و نه توضیح مشخصی از آن است . به همین دلیل تنها به ترجمه آن اشاره کرده و بحث خود را که کرامت انسان و چگونگی دست یابی به آن است ؛ مورد توجه قرار خواهیم داد .
خداوند تبارک و تعالی در این آیه برای خود جانشینی بر روی زمین قرار داده و به فرشتگان خود این موضوع را اعلام می کند ، موضعگیری مجردات در این خصوص که هدف باریتعالی از این کار را جویا می شوند ؛ در نوع خود جالب است . خداوند متعال با اشاره به صفاتی که از قول فرشتگان در قرآن بیان کرده ، به انسان می فهماند که
اولاً : او دارای اختیار است ( می تواند فساد کند و یا خونریزی راه بیاندازد ) 
ثانیاً : تنها قصدخلیفه اللهی تسبیح و تقدیس خداوند متعال نیست چرا که فرشتگان این موضوع را به عنوان هدف امر بیان می کنند .
ثالثاً: در وجود انسان چیزی نهاده است که دیگران از آن بی خبرند و تنها خداوند متعال است که به آن وقوف کامل دارد .

از اینکه گفته می شود ، خداوند باریتعالی به این علت انسان را آفرید تا آینه تمام نمای خود باشد و یا آنکه خلاق از صفات ثبوتیه خداوند سبحان است و می بایست خلق کند ، در غیر اینصورت این صفت از وجود لایزالش سلب می شود و یا آنکه خلقت نوعی لطف و رحمت است و خداوند بواسطه آنکه رحمت مطلق و دائم است ، پس می آفریند ، قابل انکار نیست که در همه موارد مورد تائید بزرگان ، اندیشمندان علوم دینی و نیز متفکران علوم انسانی است . اما هدف عالی و غایی ما در این مقال تنها انتباه خود انسان از خود اوست .
می دانید که در یک ساعت دیواری بزرگ ، چرخ دنده های کوچک بزرگترین وظیفه را به عهده داشته و مهمترین وظیفه را به خود اختصاص داده اند ، حال آنکه هیچگاه برای بیننده ، قابل رویت نیست و هیچگاه مورد بحث نیز واقع نمی شوند . در  طبیعت نیز موجودات ریزی که وظیفه زلال کردن آب را به عهده دارند و با میکروسکوپ قابل رویت اند در مقایسه با نهنگ که برای همه قابل رویت والبته بسیاربزرگ است ، نیز همین حکم را دارد . درمورد انسان چه می توان گفت ؟
آیا انسان در برابر کره خاکی که جزء بسیار کوچکی از منظومه شمسی است و منظومه شمسی نیز جزء بسیار کوچکی از کهکشان راه شیری و آنهم کوچکترین کهکشان در میان کهکشانهای شناخته شده در عالم ات ؛ می تواند مقداری برای خود فرض کند ؟ چگونه است که خورشید و ماه مسخّر انسان است ؟ چگونه است که انسان با ابعاد بسیار کوچکش در عالم هستی که هنوز بسیاری از ابعاد آن نا شناخته مانده ، سرور کائنات می شود ؟ چه عنصری در انسان وجود دارد که موجودات دیگر یا ندارند و یا نمی توانند داشته باشند ؟ چه مزیتی است که خداوند متعال در برابر فرشتگانش از آن به عنوان یک سر یاد می کند و می فرماید : من چیزی را در مورد او می دانم که شما نمی دانید ؟
باید دانست مقالات و کتابهای متعددی که در بحث انسان شناسی و شناخت ظرفیت های متعدد او نوشته شده و به چاپ رسیده و نیز مباحثی که در این خصوص دانشمندان مختلف علوم دینی و انسانی با هم داشته اند ؛ تلاشی است در جهت مشخص شدن این نقش بزرگ با وجود کوچکی انسان در عالم هستی !!
سوال مهمی پیش روی ماست و آن اینکه خصوصیت منحصر بفردی که انسان دارد ، چیست و چگونه بروز می کند ؟ مهمتر آنکه چگونه به شناخت آن خصیصه بپردازیم ؟ آیا تا کنون راهی برای قدم نهادن در این مسیر پیدا و معرفی شده ، یا اینکه ما از آن بی خبریم ؟
یکی از بزرگترین مشکلات بشر امروز ، عدم تطابق دیدگاههای وی با واقعیت و یا زاویه داشتن نظرات وی با اصل و اصول است ! به این معنا که اگر از شهری به شهر دیگر راههای مواصلاتی متعددی وجود داشته باشد ، هر فردی بستگی به نوع علایق خود ، راه مورد نظر را انتخاب کرده و در مسیر مورد نظر قدم می گذارد .
ممکن است برای یکی ، خرمی مسیر صرفنظر از دور و یا نزدیک بودن آن مهم باشد ، برای یکی مسافت کوتاهتر صرفنظر از خرابی و یا کویری بودن مسیر مهمتر از سایر فاکتورهاست و شاید هم برای دیگر فرد هیچیک از آنها مهم نبوده و تنها به دلیل سفارش یکی از دوستان و یا رانندگانی که آن مسیر مشخص را تجربه کرده باشند ؛ مسیر مورد نظر خود را پیدا می کند . بنابراین مشکل عمده ای که بشر همواره با آن دست و پنجه نرم کرده و البته از خصوصیات منحصر بفرد وی محسوب می شود ، این است که مسیرش را آنگونه که خود دوست دارد انتخاب می کند ، نه آنگونه که باید انتخاب شود . البته ممکن است انتخاب وی با واقعیت انطباق داشته باشد و این همان وضعیتی است که همه ما به دنبال کسب آن هستیم و سالها در راههای مختلف برای یافتنش ، تلاش می کنیم . 

خوب است به این سخن از وینستون چرچیل اشاره کنیم که گفت : امروز ما نتیجه منطقی از اعمال و افکار دیروز ماست ؛ پس آینده را زیباتر بسازیم . اگر چه شاید بارها این سخن به گوشتان خورده باشد اما تاکید ما بر نتیجه منطقی عمل است که خود ما پدید آورنده آن هستیم ! بنابراین برای ساختن آینده خود باید از همین امروز شروع کرد . اما نقطه شروع باید کجا باشد و در ابتدای کدام مسیر قرار بگیرد ؟ سوالی که شاید مهمتر از خود مسیر باشد !
نقطه آغازین حرکت ، وجود خود ماست . ظرفیتی که خداوند متعال از آن درقرآن کریم نام برده و آنرا علم لدنی می داند . سوال شروع این است : 
" خصوصیات یک خلیفه ( با توجه به اندوخته های علمی خودمان ) چیست ؟ "

در مقالات بعدی این خصوصیات را بررسی کرده و بحث می کنیم که کدامیک از آنها در ما وجود دارد ، کدامیک در ما راه پیدا نکرده اند و نیز کدامیک از آن خصوصیات قابل حصول و یا غیر قابل حصول است .

ارادتمند شما - کوشا متوکل

 

                                             استفاده از مطالب بالا ، با ذکر منبع بلا مانع می باشد .


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:0 صبح سه شنبه 88/7/7

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که می دانید انسان را موجودی نا شناخته می دانند که این خود حاکی از پیچیدگی وجود انسان دارد . اگر چه دانشمندان علوم رفتاری سعی داشته اند انسان را موجودی قابل سنجش و تا حدی قابل پیش بینی معرفی کنند ؛ اما براحتی می توان نتیجه گرفت که این در بسیاری از جهات تنها یک ادعاست .
در سالهای اخیر و به دنبال اظهارات دانشمندان و اندیشمندان در حوزه علوم انسانی ، رفتار هر فرد را انعکاسی از تفکرات وی دانسته اند . تا آنجا که از رفتار به عنوان تنها ابزار دستیابی به درون و نهفته های فرد یاد کرده اند . به عنوان مثال فردی که اکثر اوقات عصبانی است و کارهای خود را با پرخاشگری پیش می برد ، فردی تند مزاج و کم منطق معرفی می شود و افرادی که آرامش خاصی از خود به نمایش می گذارند و یا در برخوردهای اجتماعی از ادب بهره می گیرند ؛ فردی متشخص ، منطقی و صاحب وقار به شمار می روند .
اگر چه می توان به برخی از این واقعیت ها که نتایج منطقی رفتار افراد است از دید تجربی نگاه کرد و آنها را قبول نمود ؛ اما آیا ارتباط فرد با دیگران ، نوع نگرش و شخصیت او را می توان تنها از راه رفتار وی و دسترسی به نتایج عملکردی او تعیین و یا تبیین کرد . مسلماً جواب آن نمی تواند مثبت باشد ؟!!
با این اوصاف آیا انسان را باید به حال خود رها کرده و چون راه حل مشخصی برای شناخت او وجود ندارد ، دست از تحقیق و بررسی و یا برآمدهای رفتاری او برداشت ؟ آنچه که امروزه به عنوان یک علم در قالب علوم انسانی در دانشگاهها و حوزه های علمیه مورد بحث واقع شده است ؛ چیزی فراتر از یک نتیجه گیری ساده را به ما هدیه می کند . نظر اینجانب آن است که انسان تعریف واحدی در همه ادیان و مذاهب الهی دارد ؛ اما به دلیل شرایط زمانی گوناگون ( که البته علت اصلی بعثت پیامبران الهی است ) و نیز نگرش افراد ، تعاریف با روشهای مختلفی بیان گردیده که امروزه ماخذ اختلاف برداشت در خصوص انسان شده است !!
قصد اینجانب از مطرح نمودن این مطلب ( به عنوان یکی از بزرگترین دغدغه های انسان ) آن است که بتوانیم به برخی از زوایای وجودی انسان با استفاده از همه ابزارهای موجود و از دیدگاههای گوناگون از جمله قرآن کریم ، احادیث وارده ، مباحث علوم رفتاری ، شعر و ادبیات و گفتار بزرگان دست پیدا کنیم .
هدف اصلی و بزرگی که نویسنده به آن توجه بسیار دارد ، این است که شاید بواسطه مطالعه مطالبی که در این وبلاگ در اختیار خوانندگان محترم قرار می گیرد، دیدگاههای موجود بهبود یافته ومصداق " از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود ؟ " تامین گردد . 
از همه دوستان ، همنوعان و همدردان خواهشمندم که در این راه بس طولانی و پر پیچ و خم ، حقیر را یاری داده و در جهت اصلاح دیدگاههایی که با واقعیت منطبق نیست ، کوشش کنیم . یقین بدانیم که این نوع تحرکات اگر چه بهره مادی برای هیچ یک از ذی مدخل های قضیه ندارد ، اما بهره های معنوی بسیاری از آن متوجه ما خواهد شد .
در این وبلاگ نظرات ، مقالات ، گزیده کتب و نیز تازه های حوزه های علوم انسانی در خصوص علوم رفتاری انسان مورد بررسی قرار خواهد گرفت و از همه منابع ( در صورت صلاحیت و عدم سوگیری های ناصواب ) استفاده بهینه خواهد شد . بنابراین انتظار می رود با عنایت باریتعالی و تائیدات حضرت ولی عصر (عج) و نیز حمایت دوستان و دانشمندان عزیزی که در این راه قلمی بر دل کاغذ آورده اند ، منبع بسیار خوب ، موثق و قابل اتکایی را برای دانشجویان محترم ، طلاب حوزه های علمیه و نیز دانش پژوهانی که جز به آب دانش و کمال سیری نمی پذیرند ، گردآوری نمائیم . 
دست همگی شما عزیزارن را به گرمی می فشارم و به همکاری با شما دوستان افتخار می کنم .

                                  استفاده از مطالب بالا با ذکر منبع ، بلامانع می باشد

دوستدار شما - کوشا متوکل


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:0 صبح دوشنبه 88/7/6

افسردگی چیست ؟

 افـسردگی اختلالی است که قادر است افکار، خلق و خو،احـساسات، رفـتــار، سلامتی جسمانی و روحی شما را تحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انسانی در مقاطع خاصی اززنـدگی خود به افسردگی دچار میگردد.

 نشانه ها و علایم افسردگی عبارتند از:
* غم و اندوه پایدار، اظطراب، احساس پوچی.
* احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاس بی ارزشی و در ماندگی - احساس تیره بختی.
* کاهش سطح انرژی و احساس خستگی.
* دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم توانایی در اندیشیدن.
بی خوابی و یا افزایش میزان خواب.
* از دست دادن اشتها و 
کاهش وزن - یا پر خوری و افزایش وزن.
* عدم تمایل به ملاقات با دیگران - یا وحشت از تنها ماندن 
- حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد.
* احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکست- احساس سربار بودن.
* از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند.
* بیقراری و بیتابی - زود رنجی و تحریک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی.
* افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگرانی از گذشته و آینده.
* مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن - 
تاری دید -تعریق شدید- خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال - سوء هاضمه)-سردرد - کمردرد.
* افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران - افکار خود کشی.

علل پدید آمدن افسردگی

علل پدید آمدن افسردگی نیز گوناگون میباشد:
* وراثت.
* محیط های نا ایمن و خطرناک مانند: آلودگی هوا و آب.
* محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
* درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان.
* ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی.
* از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
* شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه.
* بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز.
* شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند.
* تغییرات هورمونی - اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین.
* در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا.
* استفاده از الکل، 
مواد مخدر و دیگر داروها.
* تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین  B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و کافئین  
دار.
* ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی  
و هم وابستگیها.
* استرس.
* الگوی تفکرات منفی.
* عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی.
* انزوا و گوشه گیری.

 انواع افسردگی
1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.
2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.
3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.
4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد.
5- افسردگی فصلی: این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.

 راهبردهایی برای غلبه بر افسردگی
1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید.
4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.
5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.
6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.
7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید.
9- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.
10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.
12- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
13- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است.
14- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
15- شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید.
16- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.
17- شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده.
18- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.
19- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.
20- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید.
21- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.
22- وابستگی خود را به دنیای خارج کاهش دهید.
23- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد.  

منبع: مردمان


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:0 صبح دوشنبه 88/7/6

بنام یکتای هستی بخش

برداشت شما از خودتان چیست ؟

امروزه یکی از بزرگترین مشکلات بشر در تعاملات روزانه و نیز ایجاد ارتباطات سازنده ، عدم شناخت نیازها و خواسته های خود از دیگران و نیز عدم اطلاع کافی از خواسته های دیگران از وی است . انسان بر اساس آنچه خصیصه او نامیده می شود ، موضوعات را آنگونه که دوست دارد ، می پذیرد ، نه آنگونه که واقعیت است . البته در بسیاری از موارد هم دیده شده که برداشت واقعی فرد از موضوعات با احساس وی تطابق دارد و این همان فاکتور منطقی بودن را می رساند .
سوال مهمی که همیشه ذهن ما را درگیر خود می کند ، این است که آیا شناخت از خود با برداشت از خود یکسان است ؟ برداشت هر فرد از خود با شناخت وی از خود چه ارتباطی با هم دارند ؟
اجازه می خواهم ، خوانندگان عزیز را به چالشی واقعی و البته اصولی بکشانم و آن اینکه اگر برداشت ما از خودمان برداشتی خوب و مثبت باشد ، نشاندهنده شناخت درست ما از خودمان است ؟ و آیا اگر شناخت ما از خودمان اصولی و درست باشد ، برداشت ما از خود نیز به همان اندازه درست است ؟ پس باید روشن کنیم که ارتباط شناخت و برداشت انسان از خود چیست ؟

شناخت :
در اینجا می خواهم فرضیات خود را نظم داده و بر اساس آن موضوع را تبیین کنیم . ابتدا اینکه فرض شود ، شناخت ما از خودمان همان شناختی است که بتواند قابلیت ها و ظرفیت های ما را به خودمان نشان دهد نه آن شناختی که از سلایق و عادات خود در زندگی داریم .

برداشت :
می خواهیم برداشت از خود را واقعیت درک رفتارها و انگارهای خود بدانیم . واقعیاتی که شاید هیچ کس جز خود ما از آن آگاه نیست و یا به آن دسترسی ندارد .

انسان به دلیل انسان بودنش دارای ابعاد مختلف وجودی است که از فردی به فرد دیگر با هم متفاوت است . مثال روشن و عینی آن دوقلوهایی هستند که از نظر فیزیکی و ظاهر با هم شبیه بوده ولی در 95% خصوصیات با هم متفاوت هستند . آیا می توان علت خاصی را برای آن عنوان کرد ؟ چگونه است بچه هایی که پدر و مادر ، محیط زندگی ، نوع تغذیه ، تعداد برخوردهای اجتماعی ، سطح آموزش و ... در آنها یکسان بوده یا بطور یکسان اعمال می شده است ، با هم تفاوت های اساسی دارند ؟

برداشت ما از خود همانی است که در برخی از جهات و گلوگاههای زمانی به انحراف می کشاند ؛ زیرا برداشت ما از خودمان همیشه متداخل با برداشت دیگران از ماست . به عنوان مثال برداشت هر فرد از خود  زمانی که مورد اقبال مردم است و همه او را دوست می دارند و به او احترام می کنند با زمانیکه مردم از او رویگردانند ، یکی است .
بنابراین می توان گفت برداشت هر فرد از خود به میزان بسیار زیادی متاثر از محیط اطراف اوست . همانطور که می دانیم فرق غرور با کرامت نفس ، خلط در برداشت انسان از خود است .
بعبارت روشن تر  فردی که برای خود عزت و کرامت نفس قائل است ، خود را به ورطه آلودگی و گناه نمی کشاند و نفس خود را از هر گونه پلیدی اعم از مادی و معنوی حفظ می کند و علت آن نیز حرمت و کرامتی است که برای روح خدایی خود در نظر دارد . انسان در این مقال خود را برتر از گناه و آلودگی می بیند و دامن پاک روح خود را به ذلت های مرسوم دنیا نمی سپارد . تعلق به پست و مال دنیا که بردگی و بندگی فرد را به دنبال دارد ، تهدید بزرگ و مهلکی برای کرامت نفس است حال آنکه بسیاری از مردمان در آن ورطه غوطه ورند . نتیجه می شود انسانی که برای خود کرامت نفس قائل است ، خصوصیات زیر را در خود پرورش داده و حفظ می کند :
1. معتقد است هیچ موثری جز خداوند تعالی در عالم هستی وجود ندارد و همه امور به دست اوست
2. خواهش از خلق را به درخواست از خدا تبدیل می کند و معتقد است اولی ذلت و دومی عزت به همراه دارد .
3. خود را با ریا ذلیل و خوار نمی کند و اعتقاد دارد که ریا وسیله ای برای پر کردن نقاط ضعف است .

حال با توجه به اصل مطلب که برداشت انسان از خود بهتر است یا شناخت او از خود ، به جنبه های مثبت هر دوی آنها می پردازیم . به عنوان مثال برداشت های واقعی و مثبت انسان از خود را با شناخت مثبت و واقعی انسان از خود مقایسه می کنیم . می خواهیم بدانیم شناخت و برداشت چه مزیاتی برای ما به دنبال دارند و چگونه می توانیم آنها را در راه تعالی و رشد بکار بندیم . 
نکته بسیار مهم و مورد اختلاف اندیشمندان آن است که کدامیک از موضوعات گفته شده ( شناخت و برداشت ) مقدمه دیگری است و کدام اهمیت بیشتری برای ما به همراه دارد . برداشت صحیح از شناخت درست عاید می شود یا شناخت منطقی از برداشت صحیح منتج می شود . به هر حال در مقاله بعدی برداشت و شناخت انسان از خود را به طور کامل مورد ارزیابی قرار داده و میزان ارتباط و تنگاتنگی آنها با هم را مورد ارزیابی قرار می دهیم .  


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:38 صبح یکشنبه 88/7/5

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که می دانید انسان را موجودی نا شناخته می دانند که این خود حاکی از پیچیدگی وجود انسان دارد . اگر چه دانشمندان علوم رفتاری سعی داشته اند انسان را موجودی قابل سنجش و تا حدی قابل پیش بینی معرفی کنند ؛ اما براحتی می توان نتیجه گرفت که این در بسیاری از جهات تنها یک ادعاست .
در سالهای اخیر و به دنبال اظهارات دانشمندان و اندیشمندان در حوزه علوم انسانی ، رفتار هر فرد را انعکاسی از تفکرات وی دانسته اند . تا آنجا که از رفتار به عنوان تنها ابزار دستیابی به درون و نهفته های فرد یاد کرده اند . به عنوان مثال فردی که اکثر اوقات عصبانی است و کارهای خود را با پرخاشگری پیش می برد ، فردی تند مزاج و کم منطق معرفی می شود و افرادی که آرامش خاصی از خود به نمایش می گذارند و یا در برخوردهای اجتماعی از ادب بهره می گیرند ؛ فردی متشخص ، منطقی و صاحب وقار به شمار می روند .
اگر چه می توان به برخی از این واقعیت ها که نتایج منطقی رفتار افراد است از دید تجربی نگاه کرد و آنها را قبول نمود ؛ اما آیا ارتباط فرد با دیگران ، نوع نگرش و شخصیت او را می توان تنها از راه رفتار وی و دسترسی به نتایج عملکردی او تعیین و یا تبیین کرد . مسلماً جواب آن نمی تواند مثبت باشد ؟!!
با این اوصاف آیا انسان را باید به حال خود رها کرده و چون راه حل مشخصی برای شناخت او وجود ندارد ، دست از تحقیق و بررسی و یا برآمدهای رفتاری او برداشت ؟ آنچه که امروزه به عنوان یک علم در قالب علوم انسانی در دانشگاهها و حوزه های علمیه مورد بحث واقع شده است ؛ چیزی فراتر از یک نتیجه گیری ساده را به ما هدیه می کند . نظر اینجانب آن است که انسان تعریف واحدی در همه ادیان و مذاهب الهی دارد ؛ اما به دلیل شرایط زمانی گوناگون ( که البته علت اصلی بعثت پیامبران الهی است ) و نیز نگرش افراد ، تعاریف با روشهای مختلفی بیان گردیده که امروزه ماخذ اختلاف برداشت در خصوص انسان شده است !!
قصد اینجانب از مطرح نمودن این مطلب ( به عنوان یکی از بزرگترین دغدغه های انسان ) آن است که بتوانیم به برخی از زوایای وجودی انسان با استفاده از همه ابزارهای موجود و از دیدگاههای گوناگون از جمله قرآن کریم ، احادیث وارده ، مباحث علوم رفتاری ، شعر و ادبیات و گفتار بزرگان دست پیدا کنیم .
هدف اصلی و بزرگی که نویسنده به آن توجه بسیار دارد ، این است که شاید بواسطه مطالعه مطالبی که در این وبلاگ در اختیار خوانندگان محترم قرار می گیرد، دیدگاههای موجود بهبود یافته ومصداق " از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود ؟ " تامین گردد . 
از همه دوستان ، همنوعان و همدردان خواهشمندم که در این راه بس طولانی و پر پیچ و خم ، حقیر را یاری داده و در جهت اصلاح دیدگاههایی که با واقعیت منطبق نیست ، کوشش کنیم . یقین بدانیم که این نوع تحرکات اگر چه بهره مادی برای هیچ یک از ذی مدخل های قضیه ندارد ، اما بهره های معنوی بسیاری از آن متوجه ما خواهد شد .
در این وبلاگ نظرات ، مقالات ، گزیده کتب و نیز تازه های حوزه های علوم انسانی در خصوص علوم رفتاری انسان مورد بررسی قرار خواهد گرفت و از همه منابع ( در صورت صلاحیت و عدم سوگیری های ناصواب ) استفاده بهینه خواهد شد . بنابراین انتظار می رود با عنایت باریتعالی و تائیدات حضرت ولی عصر (عج) و نیز حمایت دوستان و دانشمندان عزیزی که در این راه قلمی بر دل کاغذ آورده اند ، منبع بسیار خوب ، موثق و قابل اتکایی را برای دانشجویان محترم ، طلاب حوزه های علمیه و نیز دانش پژوهانی که جز به آب دانش و کمال سیری نمی پذیرند ، گردآوری نمائیم . 
دست همگی شما عزیزارن را به گرمی می فشارم و به همکاری با شما دوستان افتخار می کنم .

                                  استفاده از مطالب بالا با ذکر منبع ، بلامانع می باشد

دوستدار شما - کوشا متوکل


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
15
:: بازدید دیروز ::
14
:: کل بازدیدها ::
14884

:: درباره من ::

حس غریب


:: لینک به وبلاگ ::

حس غریب

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

حیوان ناطق[2] . منطق حیوان[2] . موثر واقعی . میل . وقوف الهی . خلیفه الله . ذلت و عزت . شکست . شناخت . ظرفیت . عدالت . عظمت . غرور . کرامت نفس . مجردات . مسخرات . اختلال . اختیار . اعتماد بنفس . افسردگی . اندازه واقعی . انسان . انعام . برداشت . بی قراری . تامل . تعالی . تفکر . تنزل . چرچیل . حیوان .

:: آرشیو ::

مهر 1388
اخبار بانک ملی ایران
برداشت از خود
اطلاعات عمومی

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::