سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حس غریب


ساعت 6:0 صبح یکشنبه 88/7/12

                                          آیا حیوان ناطق  برازنده ماست ؟ (2)

همراهان عزیز ؛

همانگونه که در قسمت اول بیان شد ، انسان دارای دو بعد شخصیتی از نظر تنزل و تقرب به درگاه خداوندی است . چرا که در سوره مبارکه اسرا با عبارت " اسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام الی المسجد الاقصی ... " بنده ای از بندگان خویش را که مایه کرامت انسان و جهان هستی است به جایگاه خداوندی خود ارتقاء می دهد و او را در مقام قرب خود سکنی می دهد و در جایی دیگر از انسان به حیوانات بلکه از آن پست تر تعبیر کرده است . اینگونه تعابیر برای انسان آنها از جانب خالق او نشانده دو فاکتور مهم در وجود اوست :
1. اختیار که تنها و تنها خاص انسان است و هیچ موجودی در عالم امکان از آن بهره مند نیست .
2. انسان قابلیت پردازش به هر دو بعد را دارد که یک سر آن به خدا و یک سر آن به خود منتهی می شود .

اکنون و در این قسمت قصد داریم علل را بشناسیم . زیرا تا علت امری مشخص نباشد و آن را نیز نتوانیم بشناسیم ، قدرت تمیز را ازدست داده و مانند بسیاری که در این وادی راه گم می کنند و در تاریکی نفس خود فرو می روند ؛ ابن السبیل خواهیم شد . اولین دلیلی که می تواند مورد بحث ما باشد ، میل است . میل انسان به تصرف و حاکمیت از جانب خداوند متعال در وجود او نهاده شده است زیرا انسان صرفنظر از خوب و یا بد بودنش مخلوق خداست و اگر خداوند متعال بخواهد نعمت تسخیر عالم را به یکی از مخلوقات خود ( انسان ) بدهد و به دیگری ندهد ، عدالت خدا را مجروح کرده و جای تردید است !! بنابراین شکی وجود ندارد که حس حاکمیت بر جهان و تسخیر عوالم توسط انسان در وجود وی نهادینه شده و این نعمت بزرگ ، بزرگترین امتیاز هستی به یک مخلوق است .
میل تعالی و تصرف بر دیگران در وجود انسان ، مهمترین دلیل برای تعالی و یا تنزل اوست . وقتی بر مدارحق و براساس فطرت خویش عمل کند و بر بال امواج رحمت الهی سوار شود ، راهی جز تعالی و مسیری جز سعادت را نخواهد پیمود . اما اگر بر اساس هوی و هوس و خواهشهای نفسانی باشد ، چاشنی برتری جویی در وجود انسان شکوفه می زند و او را به ورطه های نابودی می کشاند . استفاده صحیح و درست از منابع و رحمت واسعه الهی ، انسان را در مقامی قرار می دهد که مخلوقات هستی بر آن رشک می برند و این در حالی است که استفاده نا صواب از رحمت های الهی موجبات خفت ، ذلت و دوری از وجود باریتعالی را برای انسان به ارمغان خواهد اورد .
دوستان آشنا ، میل به حاکمیت ، همان میل به پیشرفت و تعالی است . همان میلی است که انسان را برای کسب مقام های بالاتر دنیوی و معنوی ترغیب می کند . همان میلی است که به انسان دستور می دهد راحتی بیشتر و زندگی بهتر را تدارک کند . اما آیا تنها وجود میل تعالی در میان همردیفان در یک سازمان کفایت می کند ؟ آیا تمایل به کسب مدارج عالی ( مادی - معنوی ) تنها با تلاش و کنترل امکان پذیر خواهد بود ؟

سوالی که در ذهن وجود دارد ، این است که آیا تنها عامل میل در انسان می تواند انسان را به سعادت برساند ؟ اگر اینگونه است چرا انسانها در هر دو بعد وجود اشان پیشرفت می کنند ؟ اگر هم اینگونه نیست چه عامل دیگری باید چاشنی میل باشد که او را از ورطه های نابودی نجات دهد . در قسمت های بعدی عوامل و دلایل دیگر موضوع را بحث خواهیم کرد .

پایان قسمت دوم از یازده قسمت  

                                                             ارادتمند همیشگی - کوشا متوکل

 


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:36 عصر یکشنبه 88/7/5

                                                         بنام عزت دهنده بی همتا

دوستان و همراهان ؛
از اینکه مطالب این وبلاگ توانسته ارتباط مناسبی بین ما و شما ایجاد کند ، خوشحالیم . بسیاری از شما عزیزان شغل و میزان تحصیلات نویسنده را سوال کرده بودید که لازم است چند نکته مهم و البته ساده را بحضور مبارکتان ایفاد نمایم .
مهمتر از شناخت مشخصات و اسم و رسم گوینده و یا نویسنده یک مطلب ، عنوان و محتوایی است که آن مطلب به خواننده خود القاء می کند و به قولی باید به ماقال ( آنچه گفته می شود ) توجه کرد نه به من قال ( آنکه می گوید ) . مصداق زیباتری که می تواند از مکتب کامل و انسان ساز اسلام آموخت آن است که خداوند مهربان در قرآن سراسر نور خود ایمان آورندگان را به شنیدن اقوال مختلف دستور داده و باز تاکید فرموده که از میان آنها بهترین مطلب را برگزینید و به آن عمل کنید .
نکات بسیار مهمی که در این آیه شریفه وجود دارد با آوردن متن مبارک آن قابل لمس و توضیح است :
الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه  ( کسانی که سخنان دیگران را می شنوند و بهترین آن را به کار می بندند )

دوستان گرامی ؛
مهم آن است که بتوانیم یک معنای والا ، درست و اساسی را که در زندگی ما نقش تعیین کننده ای دارد بشناسیم و برای اعتلای خود و جامعه اسلامیمان آن ا به کهر بندیم . اگر شنیده باشیم که دوصد گفته چون نیم کردار نیست ؛ خواهیم دید که عمل خالصانه من و شما در پهنه جامعه چه اثرات مطلوب و بسزایی خواهد داشت و برکت زندگی صالحانه متوجه زندگی همه ما خواهد شد .
شاید شما هم شنیده باشید که در بسیاری از نطق ها و منبرها و جلسات درس و مباحثه های علمی ، انسان به عنوان حیوان ناطق معرفی می شود و بدین وسیله بزرگترین جفا را به انسان و خالق او مرتکب می شوند . این مطلب اگر چه از روی سهو نیز گفته شود ؛ علاوه بر فقدان علم و آگاهی در نزد گوینده دلیل بر عدم شناخت کافی وی از ابعاد وجودی انسان از جمله خود اوست .
آیا همین انسانی که تمامی هستی و عالم وجود مسخّر اوست ، تنها به دلیل ناطق بودنش از حیوان متمایز می شود . آیا تنها دلیل احترام و قرب در دستگاه عظیم خداوندی ، تکلم ماست . آِا اگر مرغ عشق و طوطی بتوانند کمی سلیس تر و روانتر از حالت فعلی سخن بگویند ، شاخه ای از انسان محسوب می شوند . آیا در هنگام اظهار نظر در خصوص انسان به این ظرائف توجه کرده ایم .
انسانی که بار امانت زمین و آسمانها بر دوشش نهاده شده است ، حیوان ناطق است یا منطق حَیَوان . اولی ذلیل ترین درجه انسانی است که البته وجود دارد و قابل انکار هم نیست اما معنای دوم می تواند زیبنده تر و مناسب حال وی باشد ؛ زیرا انسان دلیل و منطق عالم آفرینش ( حیوان ) است . محمد (ص) نمونه ای از آن انسان بود که در بالاترین درجات قرب الهی سکنی گزید و خداوند باریتعالی در شب معراج از محل و مکانی با او سخن گفت که مجردات عالم الوهی توان تحمل و یارای ورود به آن حریم را نداشتند .
قابل انکار نیست از میان همین انسانها افرادی پیدا می شوند که خوی حیوانی آنها به خوی انسانی شان سبقت گرفته و صعبوبیت و خواری را با تمام وجود در هجمه ها و شکستن حریمها به عالی ترین درجه خود رسانده اند . اگر نبود وجود چنین مسیری بین بهترین و بدترین انسانها ، هیچگاه سخنی از آن در کتاب هدایت ( قرآن کریم ) به میان نمی آمد . قرآن کریم می فرماید :" اولئک کالانعام ، بل هم اضل " .

دوستان قصد آوردن این مقدمه بر آن است که ما باور نکنیم که حیوان ناطق هستیم ؛ باید باور داشته باشیم که خداوند تبارک و تعالی ما را به دلیل آنکه منطق هستی بوده و خواهیم بود ؛ آفریده است و بر همین اعتبار اشرف موجودات نامیده استو در هنگام خلق من و تو بر خود آفرین گفته و درود فرستاده است . قصد ما آن است که بدانیم و به همه بگوئیم بالا ماندن از بالا رفتن سخت تر و مشکل تر است . در مسابقات ورزشی کسب مقام قهرمانی شاید ساده باشد ، اما نگهداشتن و حفاظت از آن عنوان به هیچ وجه ساده و سهل نیست . برای بالا ماندن بر تارک هستی می بایست زحمات متعددی را بر خود هموار کنیم تا راه وصال بر ما آسان و سهل شود . از این رو نکاتی را که در قرآن ، احادیث ، سخنان بزرگان و تجارب علمی و منطقی دانشمندان کسب کرده ایم و برای بالا رفتن و بالا ماندن مورد نیاز است ؛ در اختیارتان قرار می دهیم تا با استفاده از این مطالب و اتکال به قدرت خداوندی مشکلات عدیده زندگی امروزی را که ساخته دست خود بشر است ، از میان برداشته و طمانینه واقعی و آرامش قلبی را برای خود به ارمغان بیاوریم .

                                     پایان قسمت اول از یازده قسمت : دست نوشته های یک مضطر


¤ نویسنده: کوشا متوکل

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
8
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
14813

:: درباره من ::

حس غریب


:: لینک به وبلاگ ::

حس غریب

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

حیوان ناطق[2] . منطق حیوان[2] . موثر واقعی . میل . وقوف الهی . خلیفه الله . ذلت و عزت . شکست . شناخت . ظرفیت . عدالت . عظمت . غرور . کرامت نفس . مجردات . مسخرات . اختلال . اختیار . اعتماد بنفس . افسردگی . اندازه واقعی . انسان . انعام . برداشت . بی قراری . تامل . تعالی . تفکر . تنزل . چرچیل . حیوان .

:: آرشیو ::

مهر 1388
اخبار بانک ملی ایران
برداشت از خود
اطلاعات عمومی

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::