حس غریب
ساعت 7:0 صبح سه شنبه 88/7/7
بنام قادر متعال
شاید بارها این آیه شریفه از سوره مبارکه بقره را خوانده و یا شنیده ایم که : " انی جاعل فی الارض خلیفه ، قال اتجعل فیها من یفسد فی الارض و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک ؛ قال انی اعلم ما لا تعلمون " .
ناگفته پیداست که تفاسیر متعدد و گوناگونی از این آیه مبارک و زیبا بیان شده و هر کسی به زعم خویش از آن برداشت متفاوتی را ارائه نموده است . اما قصد ما در این مقاله نه تفسیر و نه توضیح مشخصی از آن است . به همین دلیل تنها به ترجمه آن اشاره کرده و بحث خود را که کرامت انسان و چگونگی دست یابی به آن است ؛ مورد توجه قرار خواهیم داد .
خداوند تبارک و تعالی در این آیه برای خود جانشینی بر روی زمین قرار داده و به فرشتگان خود این موضوع را اعلام می کند ، موضعگیری مجردات در این خصوص که هدف باریتعالی از این کار را جویا می شوند ؛ در نوع خود جالب است . خداوند متعال با اشاره به صفاتی که از قول فرشتگان در قرآن بیان کرده ، به انسان می فهماند که
اولاً : او دارای اختیار است ( می تواند فساد کند و یا خونریزی راه بیاندازد )
ثانیاً : تنها قصدخلیفه اللهی تسبیح و تقدیس خداوند متعال نیست چرا که فرشتگان این موضوع را به عنوان هدف امر بیان می کنند .
ثالثاً: در وجود انسان چیزی نهاده است که دیگران از آن بی خبرند و تنها خداوند متعال است که به آن وقوف کامل دارد .
از اینکه گفته می شود ، خداوند باریتعالی به این علت انسان را آفرید تا آینه تمام نمای خود باشد و یا آنکه خلاق از صفات ثبوتیه خداوند سبحان است و می بایست خلق کند ، در غیر اینصورت این صفت از وجود لایزالش سلب می شود و یا آنکه خلقت نوعی لطف و رحمت است و خداوند بواسطه آنکه رحمت مطلق و دائم است ، پس می آفریند ، قابل انکار نیست که در همه موارد مورد تائید بزرگان ، اندیشمندان علوم دینی و نیز متفکران علوم انسانی است . اما هدف عالی و غایی ما در این مقال تنها انتباه خود انسان از خود اوست .
می دانید که در یک ساعت دیواری بزرگ ، چرخ دنده های کوچک بزرگترین وظیفه را به عهده داشته و مهمترین وظیفه را به خود اختصاص داده اند ، حال آنکه هیچگاه برای بیننده ، قابل رویت نیست و هیچگاه مورد بحث نیز واقع نمی شوند . در طبیعت نیز موجودات ریزی که وظیفه زلال کردن آب را به عهده دارند و با میکروسکوپ قابل رویت اند در مقایسه با نهنگ که برای همه قابل رویت والبته بسیاربزرگ است ، نیز همین حکم را دارد . درمورد انسان چه می توان گفت ؟
آیا انسان در برابر کره خاکی که جزء بسیار کوچکی از منظومه شمسی است و منظومه شمسی نیز جزء بسیار کوچکی از کهکشان راه شیری و آنهم کوچکترین کهکشان در میان کهکشانهای شناخته شده در عالم ات ؛ می تواند مقداری برای خود فرض کند ؟ چگونه است که خورشید و ماه مسخّر انسان است ؟ چگونه است که انسان با ابعاد بسیار کوچکش در عالم هستی که هنوز بسیاری از ابعاد آن نا شناخته مانده ، سرور کائنات می شود ؟ چه عنصری در انسان وجود دارد که موجودات دیگر یا ندارند و یا نمی توانند داشته باشند ؟ چه مزیتی است که خداوند متعال در برابر فرشتگانش از آن به عنوان یک سر یاد می کند و می فرماید : من چیزی را در مورد او می دانم که شما نمی دانید ؟
باید دانست مقالات و کتابهای متعددی که در بحث انسان شناسی و شناخت ظرفیت های متعدد او نوشته شده و به چاپ رسیده و نیز مباحثی که در این خصوص دانشمندان مختلف علوم دینی و انسانی با هم داشته اند ؛ تلاشی است در جهت مشخص شدن این نقش بزرگ با وجود کوچکی انسان در عالم هستی !!
سوال مهمی پیش روی ماست و آن اینکه خصوصیت منحصر بفردی که انسان دارد ، چیست و چگونه بروز می کند ؟ مهمتر آنکه چگونه به شناخت آن خصیصه بپردازیم ؟ آیا تا کنون راهی برای قدم نهادن در این مسیر پیدا و معرفی شده ، یا اینکه ما از آن بی خبریم ؟
یکی از بزرگترین مشکلات بشر امروز ، عدم تطابق دیدگاههای وی با واقعیت و یا زاویه داشتن نظرات وی با اصل و اصول است ! به این معنا که اگر از شهری به شهر دیگر راههای مواصلاتی متعددی وجود داشته باشد ، هر فردی بستگی به نوع علایق خود ، راه مورد نظر را انتخاب کرده و در مسیر مورد نظر قدم می گذارد .
ممکن است برای یکی ، خرمی مسیر صرفنظر از دور و یا نزدیک بودن آن مهم باشد ، برای یکی مسافت کوتاهتر صرفنظر از خرابی و یا کویری بودن مسیر مهمتر از سایر فاکتورهاست و شاید هم برای دیگر فرد هیچیک از آنها مهم نبوده و تنها به دلیل سفارش یکی از دوستان و یا رانندگانی که آن مسیر مشخص را تجربه کرده باشند ؛ مسیر مورد نظر خود را پیدا می کند . بنابراین مشکل عمده ای که بشر همواره با آن دست و پنجه نرم کرده و البته از خصوصیات منحصر بفرد وی محسوب می شود ، این است که مسیرش را آنگونه که خود دوست دارد انتخاب می کند ، نه آنگونه که باید انتخاب شود . البته ممکن است انتخاب وی با واقعیت انطباق داشته باشد و این همان وضعیتی است که همه ما به دنبال کسب آن هستیم و سالها در راههای مختلف برای یافتنش ، تلاش می کنیم .
خوب است به این سخن از وینستون چرچیل اشاره کنیم که گفت : امروز ما نتیجه منطقی از اعمال و افکار دیروز ماست ؛ پس آینده را زیباتر بسازیم . اگر چه شاید بارها این سخن به گوشتان خورده باشد اما تاکید ما بر نتیجه منطقی عمل است که خود ما پدید آورنده آن هستیم ! بنابراین برای ساختن آینده خود باید از همین امروز شروع کرد . اما نقطه شروع باید کجا باشد و در ابتدای کدام مسیر قرار بگیرد ؟ سوالی که شاید مهمتر از خود مسیر باشد !
نقطه آغازین حرکت ، وجود خود ماست . ظرفیتی که خداوند متعال از آن درقرآن کریم نام برده و آنرا علم لدنی می داند . سوال شروع این است :
" خصوصیات یک خلیفه ( با توجه به اندوخته های علمی خودمان ) چیست ؟ "
در مقالات بعدی این خصوصیات را بررسی کرده و بحث می کنیم که کدامیک از آنها در ما وجود دارد ، کدامیک در ما راه پیدا نکرده اند و نیز کدامیک از آن خصوصیات قابل حصول و یا غیر قابل حصول است .
ارادتمند شما - کوشا متوکل
استفاده از مطالب بالا ، با ذکر منبع بلا مانع می باشد .
¤ نویسنده: کوشا متوکل
ساعت 7:0 صبح سه شنبه 88/7/7
دوستدار شما - کوشا متوکل
¤ نویسنده: کوشا متوکل
ساعت 9:0 صبح دوشنبه 88/7/6
¤ نویسنده: کوشا متوکل
ساعت 9:0 صبح دوشنبه 88/7/6
بنام یکتای هستی بخش
برداشت شما از خودتان چیست ؟
امروزه یکی از بزرگترین مشکلات بشر در تعاملات روزانه و نیز ایجاد ارتباطات سازنده ، عدم شناخت نیازها و خواسته های خود از دیگران و نیز عدم اطلاع کافی از خواسته های دیگران از وی است . انسان بر اساس آنچه خصیصه او نامیده می شود ، موضوعات را آنگونه که دوست دارد ، می پذیرد ، نه آنگونه که واقعیت است . البته در بسیاری از موارد هم دیده شده که برداشت واقعی فرد از موضوعات با احساس وی تطابق دارد و این همان فاکتور منطقی بودن را می رساند .
سوال مهمی که همیشه ذهن ما را درگیر خود می کند ، این است که آیا شناخت از خود با برداشت از خود یکسان است ؟ برداشت هر فرد از خود با شناخت وی از خود چه ارتباطی با هم دارند ؟
اجازه می خواهم ، خوانندگان عزیز را به چالشی واقعی و البته اصولی بکشانم و آن اینکه اگر برداشت ما از خودمان برداشتی خوب و مثبت باشد ، نشاندهنده شناخت درست ما از خودمان است ؟ و آیا اگر شناخت ما از خودمان اصولی و درست باشد ، برداشت ما از خود نیز به همان اندازه درست است ؟ پس باید روشن کنیم که ارتباط شناخت و برداشت انسان از خود چیست ؟
شناخت :
در اینجا می خواهم فرضیات خود را نظم داده و بر اساس آن موضوع را تبیین کنیم . ابتدا اینکه فرض شود ، شناخت ما از خودمان همان شناختی است که بتواند قابلیت ها و ظرفیت های ما را به خودمان نشان دهد نه آن شناختی که از سلایق و عادات خود در زندگی داریم .
برداشت :
می خواهیم برداشت از خود را واقعیت درک رفتارها و انگارهای خود بدانیم . واقعیاتی که شاید هیچ کس جز خود ما از آن آگاه نیست و یا به آن دسترسی ندارد .
انسان به دلیل انسان بودنش دارای ابعاد مختلف وجودی است که از فردی به فرد دیگر با هم متفاوت است . مثال روشن و عینی آن دوقلوهایی هستند که از نظر فیزیکی و ظاهر با هم شبیه بوده ولی در 95% خصوصیات با هم متفاوت هستند . آیا می توان علت خاصی را برای آن عنوان کرد ؟ چگونه است بچه هایی که پدر و مادر ، محیط زندگی ، نوع تغذیه ، تعداد برخوردهای اجتماعی ، سطح آموزش و ... در آنها یکسان بوده یا بطور یکسان اعمال می شده است ، با هم تفاوت های اساسی دارند ؟
برداشت ما از خود همانی است که در برخی از جهات و گلوگاههای زمانی به انحراف می کشاند ؛ زیرا برداشت ما از خودمان همیشه متداخل با برداشت دیگران از ماست . به عنوان مثال برداشت هر فرد از خود زمانی که مورد اقبال مردم است و همه او را دوست می دارند و به او احترام می کنند با زمانیکه مردم از او رویگردانند ، یکی است .
بنابراین می توان گفت برداشت هر فرد از خود به میزان بسیار زیادی متاثر از محیط اطراف اوست . همانطور که می دانیم فرق غرور با کرامت نفس ، خلط در برداشت انسان از خود است .
بعبارت روشن تر فردی که برای خود عزت و کرامت نفس قائل است ، خود را به ورطه آلودگی و گناه نمی کشاند و نفس خود را از هر گونه پلیدی اعم از مادی و معنوی حفظ می کند و علت آن نیز حرمت و کرامتی است که برای روح خدایی خود در نظر دارد . انسان در این مقال خود را برتر از گناه و آلودگی می بیند و دامن پاک روح خود را به ذلت های مرسوم دنیا نمی سپارد . تعلق به پست و مال دنیا که بردگی و بندگی فرد را به دنبال دارد ، تهدید بزرگ و مهلکی برای کرامت نفس است حال آنکه بسیاری از مردمان در آن ورطه غوطه ورند . نتیجه می شود انسانی که برای خود کرامت نفس قائل است ، خصوصیات زیر را در خود پرورش داده و حفظ می کند :
1. معتقد است هیچ موثری جز خداوند تعالی در عالم هستی وجود ندارد و همه امور به دست اوست
2. خواهش از خلق را به درخواست از خدا تبدیل می کند و معتقد است اولی ذلت و دومی عزت به همراه دارد .
3. خود را با ریا ذلیل و خوار نمی کند و اعتقاد دارد که ریا وسیله ای برای پر کردن نقاط ضعف است .
حال با توجه به اصل مطلب که برداشت انسان از خود بهتر است یا شناخت او از خود ، به جنبه های مثبت هر دوی آنها می پردازیم . به عنوان مثال برداشت های واقعی و مثبت انسان از خود را با شناخت مثبت و واقعی انسان از خود مقایسه می کنیم . می خواهیم بدانیم شناخت و برداشت چه مزیاتی برای ما به دنبال دارند و چگونه می توانیم آنها را در راه تعالی و رشد بکار بندیم .
نکته بسیار مهم و مورد اختلاف اندیشمندان آن است که کدامیک از موضوعات گفته شده ( شناخت و برداشت ) مقدمه دیگری است و کدام اهمیت بیشتری برای ما به همراه دارد . برداشت صحیح از شناخت درست عاید می شود یا شناخت منطقی از برداشت صحیح منتج می شود . به هر حال در مقاله بعدی برداشت و شناخت انسان از خود را به طور کامل مورد ارزیابی قرار داده و میزان ارتباط و تنگاتنگی آنها با هم را مورد ارزیابی قرار می دهیم .
¤ نویسنده: کوشا متوکل
ساعت 9:38 صبح یکشنبه 88/7/5
دوستدار شما - کوشا متوکل
¤ نویسنده: کوشا متوکل
:: بازدید امروز ::
1
:: بازدید دیروز ::
6
:: کل بازدیدها ::
15184
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: فهرست موضوعی یادداشت ها::
حیوان ناطق[2] . منطق حیوان[2] . موثر واقعی . میل . وقوف الهی . خلیفه الله . ذلت و عزت . شکست . شناخت . ظرفیت . عدالت . عظمت . غرور . کرامت نفس . مجردات . مسخرات . اختلال . اختیار . اعتماد بنفس . افسردگی . اندازه واقعی . انسان . انعام . برداشت . بی قراری . تامل . تعالی . تفکر . تنزل . چرچیل . حیوان .
:: آرشیو ::
مهر 1388
اخبار بانک ملی ایران
برداشت از خود
اطلاعات عمومی
:: اوقات شرعی ::
:: خبرنامه وبلاگ ::