بنام عزت دهنده بی همتا
دوستان و همراهان ؛
از اینکه مطالب این وبلاگ توانسته ارتباط مناسبی بین ما و شما ایجاد کند ، خوشحالیم . بسیاری از شما عزیزان شغل و میزان تحصیلات نویسنده را سوال کرده بودید که لازم است چند نکته مهم و البته ساده را بحضور مبارکتان ایفاد نمایم .
مهمتر از شناخت مشخصات و اسم و رسم گوینده و یا نویسنده یک مطلب ، عنوان و محتوایی است که آن مطلب به خواننده خود القاء می کند و به قولی باید به ماقال ( آنچه گفته می شود ) توجه کرد نه به من قال ( آنکه می گوید ) . مصداق زیباتری که می تواند از مکتب کامل و انسان ساز اسلام آموخت آن است که خداوند مهربان در قرآن سراسر نور خود ایمان آورندگان را به شنیدن اقوال مختلف دستور داده و باز تاکید فرموده که از میان آنها بهترین مطلب را برگزینید و به آن عمل کنید .
نکات بسیار مهمی که در این آیه شریفه وجود دارد با آوردن متن مبارک آن قابل لمس و توضیح است :
الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه ( کسانی که سخنان دیگران را می شنوند و بهترین آن را به کار می بندند )
دوستان گرامی ؛
مهم آن است که بتوانیم یک معنای والا ، درست و اساسی را که در زندگی ما نقش تعیین کننده ای دارد بشناسیم و برای اعتلای خود و جامعه اسلامیمان آن ا به کهر بندیم . اگر شنیده باشیم که دوصد گفته چون نیم کردار نیست ؛ خواهیم دید که عمل خالصانه من و شما در پهنه جامعه چه اثرات مطلوب و بسزایی خواهد داشت و برکت زندگی صالحانه متوجه زندگی همه ما خواهد شد .
شاید شما هم شنیده باشید که در بسیاری از نطق ها و منبرها و جلسات درس و مباحثه های علمی ، انسان به عنوان حیوان ناطق معرفی می شود و بدین وسیله بزرگترین جفا را به انسان و خالق او مرتکب می شوند . این مطلب اگر چه از روی سهو نیز گفته شود ؛ علاوه بر فقدان علم و آگاهی در نزد گوینده دلیل بر عدم شناخت کافی وی از ابعاد وجودی انسان از جمله خود اوست .
آیا همین انسانی که تمامی هستی و عالم وجود مسخّر اوست ، تنها به دلیل ناطق بودنش از حیوان متمایز می شود . آیا تنها دلیل احترام و قرب در دستگاه عظیم خداوندی ، تکلم ماست . آِا اگر مرغ عشق و طوطی بتوانند کمی سلیس تر و روانتر از حالت فعلی سخن بگویند ، شاخه ای از انسان محسوب می شوند . آیا در هنگام اظهار نظر در خصوص انسان به این ظرائف توجه کرده ایم .
انسانی که بار امانت زمین و آسمانها بر دوشش نهاده شده است ، حیوان ناطق است یا منطق حَیَوان . اولی ذلیل ترین درجه انسانی است که البته وجود دارد و قابل انکار هم نیست اما معنای دوم می تواند زیبنده تر و مناسب حال وی باشد ؛ زیرا انسان دلیل و منطق عالم آفرینش ( حیوان ) است . محمد (ص) نمونه ای از آن انسان بود که در بالاترین درجات قرب الهی سکنی گزید و خداوند باریتعالی در شب معراج از محل و مکانی با او سخن گفت که مجردات عالم الوهی توان تحمل و یارای ورود به آن حریم را نداشتند .
قابل انکار نیست از میان همین انسانها افرادی پیدا می شوند که خوی حیوانی آنها به خوی انسانی شان سبقت گرفته و صعبوبیت و خواری را با تمام وجود در هجمه ها و شکستن حریمها به عالی ترین درجه خود رسانده اند . اگر نبود وجود چنین مسیری بین بهترین و بدترین انسانها ، هیچگاه سخنی از آن در کتاب هدایت ( قرآن کریم ) به میان نمی آمد . قرآن کریم می فرماید :" اولئک کالانعام ، بل هم اضل " .
دوستان قصد آوردن این مقدمه بر آن است که ما باور نکنیم که حیوان ناطق هستیم ؛ باید باور داشته باشیم که خداوند تبارک و تعالی ما را به دلیل آنکه منطق هستی بوده و خواهیم بود ؛ آفریده است و بر همین اعتبار اشرف موجودات نامیده استو در هنگام خلق من و تو بر خود آفرین گفته و درود فرستاده است . قصد ما آن است که بدانیم و به همه بگوئیم بالا ماندن از بالا رفتن سخت تر و مشکل تر است . در مسابقات ورزشی کسب مقام قهرمانی شاید ساده باشد ، اما نگهداشتن و حفاظت از آن عنوان به هیچ وجه ساده و سهل نیست . برای بالا ماندن بر تارک هستی می بایست زحمات متعددی را بر خود هموار کنیم تا راه وصال بر ما آسان و سهل شود . از این رو نکاتی را که در قرآن ، احادیث ، سخنان بزرگان و تجارب علمی و منطقی دانشمندان کسب کرده ایم و برای بالا رفتن و بالا ماندن مورد نیاز است ؛ در اختیارتان قرار می دهیم تا با استفاده از این مطالب و اتکال به قدرت خداوندی مشکلات عدیده زندگی امروزی را که ساخته دست خود بشر است ، از میان برداشته و طمانینه واقعی و آرامش قلبی را برای خود به ارمغان بیاوریم .
پایان قسمت اول از یازده قسمت : دست نوشته های یک مضطر